ماهی ها
رقص زیبایتان در تنگ شیشه ای آهنگ بی بدیل زندگی اسـت درگوش زمان
و اینک بهار
بهاراومد ....
خیلی خیلی خدارو شکر می کنم که بهم اجازه داد بهار دل انگیز دیگه ای رو ببینم...
آرزو می کنم سال هشتاد و هشت واسه همه مسلمونها و به خصوص تمامی شیعیان امام علی (ع) سالی پر از موفقیت و شادی باشه.
سال 87 برای من بهترین سال عمرم بود سالی که خدا یه دل پاک و ناز رو با دل من پیوند زد.خدایا ازت ممنونم به خاطر این نعمتی که بهم دادی.تازه استخدام هم شدم.خداجوووووووووووووووون خیلی خیلی چاکرتیم.
سوره دهر.انسان
ترتیب نزول سوره انسان:98 ترتیب کتابت:76
تعداد آیات:31 تعداد حروف:1115
تعداد موضوعات سوره:2
معنای لغوی کلمات آیات پانزده تا بیست و پنج سوره دهر:
یطاف علیهم:بردورآنها گردانده می شود
انیه:جمع إناء:ظرف ها فضه:نقره
اکواب:جام ها
قدروا:معین و اندازه گیری کردند
یسقون:نوشانده می شود،سیراب می گردند
کاساً:جامی مزاج:آمیزه،ترکیب
عین:چشمه سار تسمی:نامیده می شود
سلسبیل:نوشیدنی گوارا،آنچه پی در پی جاری است
یطوف علیهم:دور می زند بر ایشان
ولدان:کودکان مخلد:جاوید
اذا رأیت:وقتی دیدی
حسبت:پنداشتی،می پنداری منثور:پراکنده شده
ثَم:آنجا ثُم:سپس
نعیم:نازونعمت عالیهم:براندامشان
سندس:حریرنازک
خضر:سبز
استبرق:حریرضخیم
حلوا:زینت یافته اند
اساور:دست بندها
سقی:سیراب کرد
ثیاب:لباس ها
مشکور:قدردانی شده،مقبول
نزلنا:نازل کردیم
لاتطع:اطاعت نکن
اثم:گناهکار
کفور:کفرپیشه
معنای لغوی کلمات متبرک آیات شش تا چهارده
یشرب:می نوشند
یفجّرون:می شکافند،می جوشانند،جاری می سازند
یوفون:وفا می کنند
یخافون:می ترسند
مستطیر:گسترده یطعمون:طعام می دهند
انما:جز این نیست نطعم:طعام می دهیم
لا نرید:نمی خواهیم شکور:تشکرکردن
نخاف:می ترسیم عبوس:غم بار،سخت
قمطریر:شدت ناملایمات وقی: نگاه داشت
ذلک:آن لقی:پیش آورد،بخشید
نضرﮤ:طراوت و خرمی
جزیهم:پاداششان داد
متکئین:تکیه دهندگان ارائک:تخت ها
لایرون:نمی بینند زمهریر:سرمای شدید
دانیه:نزدیک ظلال:سایه ها
ذللت:رام شده تدلیل:رام کردن
قطوف:میوه چیده شده،چیدن میوه
خطبه اول
نفی صفات زائد بر ذات و صفات ممکنه از ذات حق
پس هرکس خدای پاک را [به صفات زاید بر ذات یا به صفات ممکنات] و صف کند و او را [با چیزی] مقارن دانسته ، و هرکس که خدا را با چیزی مقارن بشمارد او را دو تا دانسته ،و هرکس او را دو تا بداند او را جز جزء کرده و هرکس او را جز جز کند خدا را نشناخته است و هرکس به سوی او اشاره کند او را محدود پنداشته و هرکس او را محدود پندارد او را به شمارش آورده است. کسی که بگوید(( خدا در چیست ؟)) او را در ضمن چیزی نهاده [ و زمان و مکانی برایش در نظر گرفته] و کسی که بگوید (([خدا] بر روی چیست ؟)) [مکان های دیگر را] از او خالی دانسته است.
هست اما نه آنکه حادث [و سابقه نیستی داشته] باشد،موجود است اما از نیستی پدید نیامده. با هر چیزی هست بی آن که با آن مقارن [و مجاور] باشد و با هرچیزی مغایر است بی آنکه از آن جداباشد.کننده است نه بدین معنا که حرکتی از او سر زند و ابزاری داشته باشد ،بیناست [حتی ] آن هنگامی که مخلوقی نبود که دیده شد .یگانه است چرا که دمسازی نیست که با او انس گیرد و [و البته او نیازی به دمساز ندارد و از این رو ]از نداشتن آن به هراس نمی افتد.
خطبه 165
وصف بهشت
اگر با چشم دل آنچه را از بهشت برایت وصف می شود بنگری،به آنچه در دنیاسست از شهوت ها و خوشی ها و مناظر آراسته اش بی میل می گردی،ووقتی درآواز به هم خوردن برگ های درختان بیندیشی فکرت سرگردان خواهد شد،درختانی که در کناره رودهایش روییده اند و ریشه در تپه های مشک فروبرده اند با خوشه هایی از مرواریدتر که از شاخه های کوچک و بزرگ آن درختان آویزان است و میوه های گوناگون که در غلاف خود جای گرفته و بی هیچ زحمتی چیده می شود و همانگونه که چیننده می خواهد در دستش قرار می گیرد.برای بهشتیان عسل های پاک وشراب صافی در قصرهایشان می چرخانند .ساکنان بهشت مردمی هستند که کرامت پی در پی به آنان می رسید تا سرانجام به خانه جاودانی درآمدند و از رنج سفر آسوده گشتند.
ای شنونده!اگر دل خویش را به مناظر زیبا و شگفت آوری که در بهشت به تو رومی آورند مشغول داری روحت با اشتیاق فراوان به آن دیار پرواز خواهد کرد وبرای هرچه زودتر رسیدن به آن از مجلس من به همسایگی مردگان خواهی رفت.خداوند با رحمت خویش ما و شما را در زمره کسانی قرار دهد که از عمق دل برای رسیدن به منازل نیکان می کوشند.