سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روزگار غریبی است نازنین

وتو مرا عاشق خودت نمودی....ولی بگو آیا روا بود بر من این مستی؟تو که می خواستی غایب باشی چرا مرا دیوانه خودت کردی؟تو که عزم پرواز داشتی چرا پرنده ای بی بال و پر را همرا ه خود کرده بودی؟به این نمی اندیشیدی که بال و پر نداشتن در لحظه پرواز پرنده را دیوانه می کند،پرنده را در بند بی هویتی اسیر می سازد وبه مواجهه ای عظیم او را به مرز نیستی می کشاند واز هستی ساقط می کند.امّا نه!نه تو خواسته ای غایب باشی و نه من می توانم عاشقت نباشم،چرا که خدا ما را در این بزم خواسته است.تنها ندا می دهم که:
ما مست الستیم به یک جرعه چو منصور
 اندیشه و پروای سر ِدار نداریم



نویسنده : ملیحه ابراهیمی - ساعت 1:35 صبح روز چهارشنبه 86/5/3
نظرات ()    |   لینک ثابت    |  


Powered By Persianblog.ir - Designed By Payam salami pargoo